Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-05-01@09:57:04 GMT

افسردگی سالمندی،حسرت دیروز و هراس فردا

تاریخ انتشار: ۱ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۹۵۰۸۳

افسردگی سالمندی،حسرت دیروز و هراس فردا

  اختلالاتی که به‌منظور از کارافتادگی و خانه‌نشینی و حس مفید نبودن، جای خود را در روح و روان سالمندان باز می‌کند. افسردگی در سالمندان‌؛ تجربه‌ای که شاید به‌دلیل عدم رضایت نسبت به گذشته او رخ می‌دهد، به‌گونه‌ای که نسبت به زندگی احساس پوچی پیدا می‌کند. یعنی این‌که حسرت روزهای گذشته، ترس وهراس ازآینده را دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

افسردگی و بی‌معنا بودن زندگی بیش از سایر اختلالات روان‌شناختی، سالمندان را تهدید می‌کند.حالت غمگین و ناراحت کننده‌ای که طولانی مدت است و باحالت اندوه یکسان نیست و گویی اضطراب به آنان غلبه می‌کند. البته این موضوع برای سالمندانی که در جوانی نیز درگیر این بیماری بودند، شایع‌تر است. تنهایی وانزوا،مشکلات جسمی و داروها، کاهش فعالیت‌‌های اجتماعی و در بسیاری از موارد مشکلات مالی و اقتصادی از مهم‌ترین عوامل افسردگی سالمندان درکشور است. اگراین مشکلات واختلالات حل نشود،زندگی برای‌فرد سالمند سخت و تلخ خواهد شد. 

افسردگی در سالمندی  با حسرت دیروز
دردوران سالمندی یکی ازسیستم‌هایی که تحت تأثیر افزایش سن قرار می‌گیرد،سیستم عصبی و مرکزی مغز است وتغییراتی که به‌واسطه سالمندی در این سیستم رخ می‌دهد، می‌تواند ‌فرد را مبتلا به اضطراب، افسردگی یا ترس ازپیری کند. دکتر ناصر قاسم‌زاده، روان‌شناس و درمانگر نیز ضمن بیان اختلال افسردگی و نشانه‌های آن درسالمندان به جام‌جم می‌گوید: «افسردگی در دوران پیری ناشی از شرایط زیستی و روانشناختی‌فرد در زندگی گذشته و فعلی اوست.گاهی اوقات این افسردگی به‌عنوان شرایط واکنشی‌فرد نسبت به محیط اطرافش است.‌ فردآن جایگاهی که پیش ازاین داشته را از دست می‌دهد. احساس آشیانه خالی، رفتن فرزندان، احساس بیهودگی، عدم مفید و مؤثربودن در زندگی فردی و اجتماعی، روی آوردن به یک زندگی یکنواخت بدون داشتن معنا و هدف گرایی، تحلیل قوای جسمی و روانی‌فرد، همه اینها می‌تواند علائمی باشد که‌فرد را برای افسردگی در دوره سالمندی آماده کند. البته علائم ژنتیکی هم در این موضوع بی‌تأثیر نیست.» در حقیقت زمانی که فردی دچار افسردگی سالمندی می‌شود، ممکن است علاقه خود را نسبت به انجام بسیاری از امور از دست بدهد و از تعامل اجتماعی کناره‌‌گیری کند. 
     
سالمندی پایان راه نیست
تشخیص افسردگی درسالمندان شاید کمی سخت‌ترازجوانان باشد، چراکه آنان خیلی به صحبت در مورد احساسات خود تمایلی ندارند. در بین این احساسات، مشکلات و چالش‌های مالی شاید بیش ازهرمورد دیگری بتو‌اند یک‌فرد کهنسال را به سمت افسردگی سوق دهد. همان‌طور که این روان‌شناس نیز معتقد است و تصریح می‌کند: «در بسیاری از مواقع، عوامل استرس زای دوره بازنشستگی، کاهش میزان درآمد‌فرد، نبود ثبات و امنیت اقتصادی و از سوی دیگر عدم پاسخگویی به نیازهای‌فرد سالمند و اطرافیانش، او را مجبور به انجام کارها و مشاغلی می‌کند که به مراتب از شغل اصلی او سخت‌تر بوده و در‌ شأن وی نیست.»قاسم‌‌زاده بر این باور است که سالمندی یا بازنشستگی مترادف با از کارافتادگی، احساس بیهودگی و پوچی نیست اما متأسفانه در جامعه ما این تعریف قلمداد می‌شود؛ یعنی افرادی که باید در پارک نشسته و کسی تحمل آنان را ندارد و گویی به پایان خط رسیده‌اند. وی همچنین اظهار می‌کند: «باید حس بودن و همچنین مفید بودن درگذشته را در‌فرد بیشتر تقویت کنیم. این‌که هنوز هم این افراد می‌توانند به‌عنوان الگو نزد خانواده خود زندگی کنند.» شاید خیلی‌‌ها ازسالمندی می‌ترسند وآن رامترادف با پیری و پایان راه می‌دانند درحالی که اهمیت به سلامت جسم و روان و همچنین تغییر سبک زندگی نیز نقش بسزایی درداشتن زندگی‌ای متفاوت دردوران پیری دارد اما به هر حال پای صحبت پدربزرگ‌ها ومادربزرگ‌ها نشستن و گوش دادن به حرف‌های آنان شاید برای لحظاتی حال آنان رامساعد کند. 
     
دست یاری  برای تأمین سلامت روان سالمندان
تأمین سلامت روان سالمندان راهکارهایی دارد و نیازمند یک اقدام جمعی است. هرفردی که برای دوره سالمندی خود برنامه‌ریزی نداشته باشد‌ با ورود به این مقطع احساس وابستگی وناامیدی می‌کند و درواقع انسجامی دراوشکل نمی‌گیرد و از این رو دچار یأس و ناامیدی می‌شود. جامعه، خانواده، دولت وخودسالمند باید برای دوره سالمندی برنامه‌ریزی کنند. طبق گفته این روان‌شناس هرچه نهادهای اجتماعی و بهداشتی مسئول در جامعه برای دوره سالمندی افراد، برنامه‌ریزی داشته باشند وهرچه آگاهی وشناخت سالمندان نسبت به آموزش و تسلط به رفتارهای خودمراقبتی را افزایش دهیم، شرایط را برای ابتلا به افسردگی در دوره پیری کنترل و میزان آن را کاهش می‌دهیم. شاید یکی از راه‌های مؤثربرای افسردگی در این دوره این است که کمک کنیم تا این افراد بتوانند برخی کارهایی را که در گذشته نسبت به آن مهارت داشتند دوباره انجام دهند. البته قاسم‌‌زاده نیز دعوت مجدد افراد سالمند به کارهای نیمه‌وقت را یکی از راهکارهای مؤثرمی‌داند ومی‌گوید:«تشویق سالمندان به انجام کارهای نیمه‌وقت،آن حس مفید بودن رابه سالمندان القا می‌کند. در بسیاری از کشورهایی که به بهداشت روانی اهمیت می‌دهند نیز شاهد این موضوع هستیم و بسیاری از سالمندان در آنجا به‌عنوان بازوهای اجرایی در برخی مجموعه‌ها و برای حل بسیاری از معضلات، کمک می‌رسانند.» نگاه به دوران سالمندی نباید نگاه محدود کننده‌ای باشد بلکه باید ویژگی‌‌های برجسته این دوران را شناسایی و آن را تقویت کنیم. 

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: افسردگی از کار افتادگی سالمندی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۹۵۰۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

افغانستان،حسرت ما و جام جهانی

 تیمی که در اولین حضورش در جام ملت‌ها مسافر جام جهانی شد. تیم ملی افغانستان برای ما مهم بود؛ چون معماری آن کاملاً ایرانی بود و تمام سنگ‌های گرانقیمت آن از دل خاک پرگهر خراسان بیرون کشیده شده بود. مجید مرتضایی و حمید معصومیان در تایلند کاری کردند کارستان.

آن‌ها از کوچه‌پس‌کوچه‌های مشهد جواهراتی را برای تزئین تیم ملی افغانستان جمع کردند که سال‌ها در بستر بی‌توجهی خاک می‌خوردند. حقیقت این است که افغانستان خسته از سال‌ها جور و ستم امروز به فرزندانی که در این خاک رشد کرده‌اند می‌بالد و این هنر مردان ایرانی بود که غرور جریحه‌دار شده افغان‌ها را به دست خودشان التیام بخشیدند.

صعود افغانستان به جام جهانی نشان داد خراسان بزرگ چقدر در بازیکن‌سازی و مربی‌سازی ظرفیت و توانایی دارد و چقدر مدیران ورزش و البته مسئولان رده بالا در حق جوانان این شهر با تصمیم‌های عجیب جفا کرده‌اند. واقعیت تلخ ماجرا این است که علاوه بر تیم ملی افغانستان هنوز هم می‌توان تیم ملی دیگری از دل شمال‌شرق ساخت و به جام جهانی فوتسال فرستاد.

در فوتبال هم البته که همین است. اگر درایت و دوراندیشی در ورزش خراسان بود، امروز نباید شاهد جولان تیم‌هایی چون خوشه طلایی ساوه در مخمل استادیوم‌های مشهد می‌بودیم. مشهد هنوز هزاران مرتضایی و معصومیان دارد و هنوز می‌توان از دل آن با هنر مدیریت صحیح چند تیم فوتبال و فوتسال باشگاهی در حد آسیا سبز کرد. افسوس که در تمام این سال‌ها استعدادهای شگرف این خطه در آتش جنگ‌های سیاسی – مدیریتی سوختند و امروز جز تلی از ناکامی و حسرت برای ورزش مشهد باقی نمانده است.

آمار می‌گوید قهرمان جام ملت‌های آسیا مشهد بود.علاوه بر احسان اصولی به عنوان رئییس کمیته فوتسال فدراسیون، تیم ملی ایران چند بازیکن مشهدی و تیم ملی افغانستان سه مربی مشهدی  داشت و شاکله اصلی‌اش را بازیکنان قد کشیده در کوچه‌پس‌کوچه های گلشهر مشهد تشکیل می‌دادند. پس صعود افغانستان باید تلنگری جدی باشد برای آن‌ها که خودشان را به خواب زده‌اند و بیدار هم نمی‌شوند.

محمدجواد رستم‌زاده

دیگر خبرها

  • چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری ایران فردا / قواعد بازی حکومت و جامعه پیچیده‌تر شده
  • روایتی از معلمی در مناطق محروم؛ از زندگی در کانکس تا حسرت نیاموخته‌ها
  • از زندگی در کانکس تا حسرت نیاموخته‌ها / معلمان بجنوردی از سختی‌های شغل‌شان می‌گویند
  • حسرت برانگیزترین ضربات بازیکنان لالیگا که به تیرک برخورد کردند / فیلم
  • حل بحران سالمندی جمعیت، عزم ملی را می‌طلبد
  • افغانستان،حسرت ما و جام جهانی
  • درمان بی‌اختیاری ادرار در سالمندان
  • ارمغان روانشناسان و مشاوران، بهرورزی و فضیلت مندی در زندگی
  • هراس اسرائیل از صدور حکم بازداشت نتانیاهو و گالانت از سوی دیوان کیفری بین‌المللی
  • ارمغان روانشناسان و مشاوران، بهرورزی و فضیلت مندی در زندگی